رافائل تنها

متن مرتبط با «نامه» در سایت رافائل تنها نوشته شده است

دم نوش نامه

  • توی صافی لیوان دم نوشم کمی چای خشک ریختم، یه مقدار گل سرخ، تکه ای چوب دارچین و کمی پودر زنجبیل. بعد آب جوش رو ریختم روش و دربش رو گذاشتم تا خوب دم بکشه. فقط حیف که بهارنارنج نداشتم تا بهش اضافه کنم. وقتی دم کشید نشستم روی مبل و غرق سکوت خونه ای شدم که ساعتی پیش تمیزش کرده بودم. پنجره ی سالن باز بود و نسیم اندکی پرده رو به رقص در میاورد. جرعه جرعه دم نوش رو نوشیدم و مزه و بوی دلنشینش رو در ذهنم ثبت کردم. هنوز آنتن م*اه*وا*ره نصب نشده و از اونجایی که من جز موزیک  و برنامه ی دورهمی به هیچ چیز دیگه ی تلویزیون علاقه ندارم، تلویزیون هم خاموشه و خونه در سکوت فرو رفته. بینی م رو داخل لیوان فرو میبرم ت,نوش,نامه ...ادامه مطلب

  • سپاسگزاری

  • برنامه سپاسگزاری غزل جون برای من یکی شگفت انگیز بوده. اون از ماجرای دیروز اینم از امروز.امروز قرار بود عکس سه نفر از عزیزان رو چند مرتبه در روز ببینیم و به دلایلی که برامون عزیز هستند فکر کنیم و برای داشتنشون سپاسگزاری کنیم.من عکس مامان و همکلاسی دم دستم بود. امروز چندبار به عکسشون نگاه کردم. وقتی یاد حرفای دیشب مامان میافتادم که با نگرانی باهام حرف میزد ولی میخواست بهم دلگرمی بده، وقتی یاد مهربونیاش و فداکاری هایی که توی این سالها برای ما کرده افتادم، اختلافات این اواخر رو فراموش کردم و از خدا برای حضورش و مهربونیش سپاسگزاری کردم و خواستم برام حفظش کنه.وقتی عکس همکلاسی رو نگاه میکردم، یاد تمام حس های قشنگی افتادم که با اون تجربه کردم. یاد قلب بزرگ و مهربون و دست و دلبازی های بی حد و حسابش افتادم و از خدا تشکر کردم که اونو وارد زندگیم کرد و خواستم بهم صبوری بده و دلی پرامید.مادر طی روز چندمرتبه باهام تماس گرفت و آخرین مرتبه خبر خوبی بهم داد. بعداز چند ماه تونسته بود تنهایی برای کاری بره بیرون از خونه. بدون همراه. این بهترین خبری بود که میتونستم بشنوم.و همکلاسی که درست وقتی داشتم به عکس,سپاسگزاری,سپاسگزاری از خداوند,سپاسگزاری پایان نامه ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها