رافائل تنها

متن مرتبط با «فردا» در سایت رافائل تنها نوشته شده است

فردا

  • خدا امشب رو به خیر بگذرونه، فردا پر از امیده!فردا تولد برادرزاده جانمه! فردا بعد از کار برادر و خانواده میان دنبالم و میریم خونه ی مامان. قراره شب براش یه جشن  تولد خودمونی  بگیریم. سرم این روزها خیلی شلوغه و فرصت نت گردی ندارم.سرما خوردگی دوباره برگشته. اشتباه کردم و انتیبیوتیکم رو تا آخر نخوردم. یادم رفته بود که به دلیل استفاده از داروی تزریقیم، سیستم ایمنی ام پایینه و دیگه مثل سابق سریع خوب نمیشم. دوباره باید آنتی بیوتیک بخورم.****یادتون که هست. من و همکلاسی عادت داریم همدیگر رو به نام های مختلف صدا بزنیم. از قبیل شخصیت های کارتونی یا حیوانات و میوه های مورد علاقه مون. همکلاسی گاهی  به من میگه هلو  جون. منم بهش میگم گلابی البته میدونه که چون عاشق گلابی هستم بهش میگم گلابی. دیشب بهش گفتم : گلابیِ بدقول!  میگه: نشد دیگه! این دیگه فحش بود! کلی خندیدم !*****خدایا سپاس که شرایطی رو فراهم کردی تا در زمینه ی مورد علاقه ام کار کنم. هزاران هزار بار سپاس., ...ادامه مطلب

  • فردا شروعی دوباره است.

  • فردا یه ممیزی مهم از طرف اداره نظارت بر بهداشت غذا و دارو داریم و پس فردا آخرین روز کاری برای کارگران هست. امید به خدا که تا هفته آینده فرجی میشه و اوضاع دوباره روبه راه میشه. توکل به خدا.این چند روز سرگرم کارهای ممیزی بودیم. فردا هم باید پاسخگوی ممیزها باشیم. امیدوارم همه چیز به خوبی و خوشی پیش بره و مشکلی پیش نیاد.دیروز رفتم جواب ام آر آیمو گرفتم و بردم به دکتر نشون دادم.وقتی جواب رو گرفتم رفتم نشستم رو صندلی انتظار جلوی میز اطلاعات و شروع کردم به باز کردن نامه ی جواب. نگهبان پوزخندی زد. انگار میخواست بگه تو که سردر نمیاری. اهمیت ندادم و نامه رو باز کردم. نوشته بود هیچگونه سنگ و زائده ای در مجرای صفرا دیده نشده و بافت نرمالی داره و....نفس راحتی کشیدم. پاکت رو بستم و با لبخند نگاهی به نگهبان انداختم. خداحافظی کردم و یکراست رفتم به مطب. دکتر بعد از دیدن ام آر آی و نتیجه نوار عصب و عضله پام، گفت هیچ مشکلی نداری و احتمالا اینها همه نتیجه استرس های محیط کار و اعصابته.گفتم پس شکم درد ها چطور؟ گفت احتمالا ای بی اس داری( روده تحریک پذیر) . هرچی اصرار کردم برام کولونوسکوپی بنویسه قبول نک, ...ادامه مطلب

  • صبح بخیر ای فردای دیروز

  • یه عالمه ابر اومده تو آسمون و هوا بسیار بسیار دلگیر شده. دلم برای مادر و خواهرک تنگ شده. دلم برای برادرزاده جان هم تنگ شده.. گاهی فکر میکنم اگر مهاجرت کرده بودم و خارج از ایران زندگی میکردم شرایطم بهتر بود.کاری که مرخصی نداشته باشد، کار نیست. بردگی است..خواهر همکلاسی ساعت نه صبح پرواز داره. دلم براش میسوزه. همین یه خواهر رو داره که اونم داره میره ینگه دنیا. حرفی نمیزنه ولی میدونم که ناراحته..زیادی باهوش بودن هم خوب نیست. خانم های باردار و مادران آینده، دعا کنید فرزندانتان زیادی باهوش نباشند چون فقط عذاب میکشند.چرا میگم باهوشم؟ مثال1- همکلاسی حین صحبت تلفنی با لحنی تلقینی میخواهد صحبت را تمام کند. قبل از پایان حرفش میگویم: باشه خداحافظ. تو برو تلفنتو بزن. میخندد و میگوید: از کجا فهمیدی؟ من:2- به همکلاسی میگم: امروز ناهار چی خوردی؟ (آخه هیچوقت ناهار نمیخوره.) با آب و تاب برایم شرح میده و بعد میگه: از کجا فهمیدی ناهار خوردم؟ میگم: آخه من باهوشم. چون دیگه هی نمیگی روده کوچیکه داره روده بزرگه رو میخوره.3- مدیر صدایم میزند اتاقش و آمار خاصی را میخواهد. برگه آمار را میگذارم روی میزش. با تعجب,صبح بخیر ایران,صبح بخیر ایران شبکه یک,صبح بخیر ایران گراش ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها