رافائل تنها

متن مرتبط با «قلبمو برداشت» در سایت رافائل تنها نوشته شده است

قلبم

  • روزها سرویس از مقابل شهرصنعتی که کارخانه قبلی آنجا قرار داشت عبور میکند. برخی از روزها بدجور دلم میگیرد. به یاد سالهایی که آنجا سپری کردم می افتم. روزهای خوب و بد. دوستی ها(البته آن طور که فهمیدم به ظاهر بودند نه واقعی) و دشمنی ها. نمیدانم چرا تا این حد فکر مرا به خود مشغول میکند. پیش از این هم محل کارم را عوض کرده بودم و هرکجا که بودم با اتمام کارم ، آنجا برایم تمام شد ولی این کارخانه نه. شاید به این علت که هیچ کجا به اندازه کارخانه قبلی طولانی نشد. شاید به این دلیل که فکر میکردم آنجا یک جمع دوستانه است. شاید به این علت که همکلاسی از شرکای  آنجا بود. شاید به این علت که آنجا خیلی چیزها یاد گرفتم. با وجود روزهای بد، آنجا ساعات خوشی را گذراندم.یک تکه از قلبم را آنجا جا گذاشته ام. بخشی از وجودم هنوز آنجاست. میان آن کابینتها و مواد شیمیایی و آن همه کرم های دست ساز.....یک تکه از قلبم آنجا جامانده است.,قلبم تو دست یاره,قلبم,قلبمو برداشت ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها