رافائل تنها

متن مرتبط با «لباس شب» در سایت رافائل تنها نوشته شده است

لحظه های امشبم

  • آقا عشق یعنی یه موجودی که در زمینه ی آشپزی بسیار بسیار تنبل تشریف داره، برا خاطر شکموترین معشوق دنیا، خسته و کوفته یکی از سخت ترین کیک ها رو بپزه تا اون شکمو رو خوشحال کنه! ( الان نمیدونم چرا یاد کپل مدرسه ی موشها و شلمان افتادم. کپلش که درسته ولی شلمان مرد بود نه زن) **** نَگین از الان چرا برا جمعه کیک پختی، فردا یه عالمه کار دارم فرصت نمیشه دیگه به کیک پختن برسم. **** رفته بودم میوه فروشی محل تا,امشبم ...ادامه مطلب

  • شب سراب نیرزد به بامداد خمار!

  • وقتی نصف شب پست میذاری یعنی دلت بدجور گرفته. یعنی خیلی داغونی و تمام انرژیت برای اینکه خودتو خوب نشون بدی  و ظاهرت رو حفظ کنی، تموم شده. از این همه دویدن و نرسیدن خسته شدم.‌  ماما جان کمی استراحت نیاز دارم. زانوانم سست شدند و نفسم به شماره افتاده.  خسته ام.  کمکم کن. (1 لایک) ,نیرزد,بامداد ...ادامه مطلب

  • شب شوم

  • دیشب شب بدی بود. مینویسم تا یادم بمونه. اونقدر گریه کردم، اونقدر بد گریه کردم که حالم بد شد. تا قبل از این فقط یک بار اون هم برای فوت پدرم اینجوری گریه کرده بودم. این بار حتی بدتر. شاید برای عزای خودم گریه میکردم. میون گریه ها نمیتونستم نفس بکشم. یکساعت گریه، بعد تهوع و استفراغ و  لرز. دیشب توی این , ...ادامه مطلب

  • خوشبختی

  • دیروز عالی بود. خوش گذشت. یه زن و شوهر که نه سال از من کوچیکترند و پانزده سال از همکلاسی.همکار که قدیم ترها از کارمندهای همکلاسی بود، اونقدر از همکلاسی تعریف کرد که من ته دلم شرمنده شدم بابت بعضی چیزهایی که بیخودی ازشون ناراحت میشم. خانمش یه خانم به تمام عیار. صبور و مهربون و شیرین. واقعا لذت بردم از اینکه چند ساعتی رو کنارشون گذروندم. وقتی میبینم دو نفر تا این حد با هم جور هستند و همدیگ, ...ادامه مطلب

  • یه شب سیاه

  • موضوع خواستگار خانم مسئول فنی منتفی شد. آقا ی داماد بسیار مشکوک، بسیار ضد و نقیضگو، بسیار مخفی کار و بسیار متوقع بودند.یاد حرف پدر خدابیامرز افتادم. با اینکه پدر خودش توی سن سی و هفت سالگی ازدواج کرده بود( البته به این دلیل که سال ها ایران نبود و با عقاید خاصی که داشت دوست نداشت زمانی که خارج از ایران هست ازدواج کنه) با این حال همیشه میگفت: مردی که بالای چهل سالگی بخواد ازدواج کنه و تا اون سن, ...ادامه مطلب

  • شبکه خوب

  • خدا حفظ کنه این صاحب ک*ان*ال پی ام سی رو. چرا؟میگم براتون: از صبح اول وقت با دیدن خون، دوباره حالم بد شد و نشستم به جستجو توی  اینترنت و آخرش هم رسیدم به چند نوع سرطان و بعد هم نشستم یه دل سیر آبغوره گرفتم برا نقشه هایی که با همکلاسی برا آینده کشیده بودیم و حالا نقش بر آب شده بود. حال همکار و هستی رو هم خراب کردم. تمام روز بغضو و گریه ئو بودم. همکلاسی از دستم ناراحت شد که اینهمه افکار منفی دارم. علائمم و دلایل رسیدن به این نتیجه رو براش شرح دادم و گفتم: فقط نگران تو هستم که اگه من یه چیزیم بشه زندگی تو چی میشه؟ (حالا انگار خیلی تحفه ام)خلاصه با حال خراب اومدم خونه و افتادم به نظافت کردن و جارو کشیدن که بلکه این افکار مسخره از کله م بره بیرون. بعد رفتم دوش گرفتم و تلویزیون رو روشن کردم و شروع کردم به تماشای موزیک ویدئو ها. خلاصه، نیم ساعت که گذشت، همه چیز یادم رفت. تماشای لباس های رنگی خواننده ها و تصاویر زیبا و رنگارنگ ویدئوها و شنیدن ترانه های شاد باعث شد یادم بیفته که هنوز زنده ام و نباید قبل از مردن برا خودم عزاداری کنم.درستِ که هنوز ناراحتم. درستِ که هنوز بیماری هست., ...ادامه مطلب

  • شبانه

  • از حموم اومدم. یه ظرف سالاد خوردم و الان هم یه لیوان چایی دارچین ریختم و آوردم گذاشتم رو میز جلوی خودم و ولو شدم روی مبل و دارم م*ن و ت*و پلاس  تماشا میکنم. مدیر جان ازم پرسید پنجشنبه میای سر کار. گفتم بله. میام.مدیرجان شخصیت جالبی داره. بسیار آروم و خونسرده و من بهش غبطه میخورم. مطمئنا اون هم مشکلات خودش رو توی زندگی داره ولی خوب سعی میکنه با آرامش با اونها مواجه بشه و من آرزو میکنم یه روز بتونم مثل اون با مسائل برخورد کنم. ای کاش من کمی خونسرد باشم و اینقدر سریع نسبت به مسائل واکنش نشون ندم. ای کاش کمی بیخیال و بیتفاوت باشم و این حساسیت هامو کم کنم. ای کاش.پس من کی بزرگ میشم و مثل یه خانم جا افتاده برخورد میکنم؟!همیشه عاشق خانم های مسنی بودم که در شرایط خاص آرامش عمیقی دارند و بدون دستپاچگی و با وقاری خاص با مشکلات روبرو میشن. آخ که چقدر دلم میخواست مثل اونها باشم. محکم  و مطمئن. فکر میکنم اونا اعتقاد و ایمانشون خیلی قویه. وگرنه وقتی آدم به خدا و قدرت برترش ایمان داشته باشه دیگه نباید از چیزی بترسه و یا نگران بشه. من به قدرت بی همتای خداوند معتقدم و میدونم که هر چیزی ت, ...ادامه مطلب

  • درد دل شبانه

  • دیشب به همکلاسی میگم: مردم میگن آدما هرچقدر هم که عاشق هم باشند، بعد از چند سال زندگی کردن در کنار هم ، از هم خسته میشن. میگه: اگه واقعا همدیگه رو دوست داشته باشند، این اتفاق نمیفته. این برا اوناییه که همدیگه رو از روی ظاهر ، پول و دارایی، موقعیت اجتماعی و ... انتخاب میکنند. نه از روی علاقه ی واقعی.به حرفش فکر کردم . درسته. اگه واقعا واقعا یکی رو برا خودش بخوای، تمام کارهاش برات دلنشین میشه. اما اگر اول انتخابش کنی و بعد روی رفتارش قضاوت کنی، کم کم دلت رو میزنه و ازش سرد میشی.مردها و زن ها با بالا رفتن سنشون خیلی تغییر میکنند. وقتی همنشینانشون عوض میشند، وقتی تو جایگاه های اجتماعی متفاوتی قرار میگیرند، وقتی بزرگ میشن، خیلی تغییر میکنند و اون وقته که ممکنه دیگه همسرشون اونها رو راضی نکنه. چرا؟ چون به موازات هم بزرگ نشدند. بلکه هر کدوم در جهتی که خودش دوست داشته رشد کرده. وقتی یه نفر رو دوست داریم باید اجازه بدیم دوست داشتنمون در کنار خودمون رشد کنه و بزرگ بشه. نه اینکه فقط به خودمون فکر کنیم.پ.ن1: بزرگترین نمونه زندگی عاشقانه که دیدم مربوط به پدربزرگ و مادربزرگم بود. مادربزرگ, ...ادامه مطلب

  • لباس

  • چند وقتی هست که دوست دارم از لباس هایم بنویسم.از بچگی مادرم تاکید داشت که لباس های ما بسته به شرایط مکانی و زمانی باید متغیر باشد.  یعنی لباسی که مثلا برای بیرون خونه بود، داخل خونه نمیپوشیدیم یا لباسی که شب برای خواب میپوشیدیم با لباس روز فرق میکرد. به همین منوال الان هم مثلا بلوزی که روزها زیر مانتو تنم میکنم با بلوزی که توی خونه میپوشم و بلوزی که در مهمانی به تن میکنم از هم جدا هستند و لباس خواب هم کاملا جداست. اینکه میگویم لباس خواب صرفا به معنی پیراهن خوابی جینگول نیست. مثلا در تابستان تاپ و شلوارک مخصوصی برای خواب دارم و در پاییز تیشرت و شلوار و در زمستان بلوز آستین بلند نرم و گرمی همراه با شلوار آن.اولین لباس خواب من به شکل یک پیراهن آستین حلقه ای و توردار مربوط میشود به شش سالگیم. خاطرم هست پدر برای ماموریتی به بندرعباس رفته بود و از آنجا برای من و مادر، سوغاتی پیراهن خواب آورده بود. پیراهن خواب مادرم پیراهنی بود شیری رنگ با خال های ریز قهوه ای و تور سفید و قهوه ای و برای من پیراهنی بود سفید با خال های ریز سبز و تور سفید و سبز. وای که چه عشقی میکردم از پوشیدنش.بزرگتر,لباس شب,لباس عروس,لباس ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها