از دل برود هر آنکه از دیده رود......

ساخت وبلاگ

قدیمیا قشنگ گفتند که ندیدن فراموشی میاره.

گاهی این ندیدن باعث میشه کلا آدم فکر کنه اونی رو که نمیبینه همش داره توی خوشی غلت میزنه.

مادرم تمام فکر و ذکر و نگرانیش خواهرکه.

امروز داشتم باهاش صحبت میکردم بهش میگم این بچه اصلا انعطاف نداره. نمیتونه خودش رو با بقیه وفق بده. یهو زد تو جاده خاکی. میگه: آره اگه من بمیرم تنها میمونه. نمیدونم چه کار میخواد بکنه و .....

میگم یعنی چی . پس من و برادرش چی هستیم.

میگه: اون نمیتونه با شماها زندگی کنه.

میگم: اگه تونسته با تو بمونه، پس با ماها هم میتونه.

میگه نه. شما اذیتش میکنید. من هرچی هم که بگم مادرشم.

میگم: چرا فکر میکنی من میتونم تنها زندگی کنم ولی اون نمیتونه. رو پیشونی من چیزی نوشته که برا اون ننوشته.

میگه: تنها میتونه بمونه، با شماها نمیتونه.

گفتم: خوب براش خونه میگیریم که تنها بمونه.

برگشته میگه: اگه بعد من بخواین اذیتش کنید من ازتون راضی نیستم.

یه لحظه از خودم و از اون که چنین حرف هایی میزد متنفر شدم. فقط نگاش کردم و گفتم برا تو و خودم متاسفم.

خوبه که حداقل اون یکی  و داره که اینقدر ازش دفاع میکنه و دوستش داره.

میگه مگه تو نداری؟ گفتم نه. گفتم تو اصلا یک ذره هم نگران حال و آینده من نیستی. تقصیری هم نداری. از بس من دردها و غصه هامو برا خودم نگه داشتم. چون من و زندگی من و نمیبینی که بخوای نگران من باشی.

گفتم: خدا روشکر که حداقل یه نفر هست که تو قبولش داری.

میگه: اونم اگه حرف من و گوش نکنه اونو هم قبولش ندارم.

نگاش کردم و توی دلم گفتم: خودخواه......

...

حالم از این زندگی و از این مادر و فرزندی بهم میخوره.

مادری که با افکار منفیش داره ذهن بچه شو نسبت به خواهر و برادرش خراب میکنه و کوچکتر و بزرگتری رو از بین میبره.

تازه میفهمم بابا م بهش میگفت تو فقط میتونی به یه نفر بچسبی یعنی چی! بهش میگفت: اولی که دنیا اومد، من رو ول کردی و چسبیدی به اون، دومی که دنیا اومد، اولی رو ول کردی و چسبیدی به اون، سوی که دنیا اومد ماهارو ول کردی و چسبیدی به سومی.

خدابیامرز حق داشت. طفلکی چقدر اذیت شد.

رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 81 تاريخ : يکشنبه 6 فروردين 1396 ساعت: 16:33