آدم ها

ساخت وبلاگ

جالبه.

شوهرِ خاله ریزه پیام داده، عید رو تبریک گفته و عذرخواهی کرده که توی یکساله گذشته جویای احوال من نبوده و خواسته ازش ناراحت نباشم و درکش کنم.

در جواب سال نو رو بهش تبریک گفتم و نوشتم با توجه به اینکه خانمش تمایلی به ادامه رابطه با من نداشته، بهتره اون هم این موضوع رو رعایت کنه و اوضاع همینجوری باقی بمونه.

نوشت: بله خاله ریزه تمایلی نداره و ممنون که درک میکنید.

****

واقعا نمیفهمم. این آدم ها رو نمیفهمم. من با اینا از خواهر و برادر صمیمی تر بودم. بعد از رفتن من از شرکت قبلی، چون من با کپل، مشکل داشتم و نخواستم باهاش ارتباط داشته باشم، خاله ریزه هم به تریج قباشون برخورد و خودش رو قاطی موضوعی کرد که ربطی بهش نداشت و ارتباطش رو با من قطع کرد. جواب تلفن هامو نداد و کلا همه چیز تموم شد. حالا شوهرش بعد از یکسال پیام داده که از من ناراحت نباش، مگه تو برای من، جدا از همسرت بودی؟ من به واسطه ی همسرت با تو آشنا شدم و جدای از اون؛ هیچ ارتباطی با تو ندارم.

الان برام سوال شده که چرا بعد از یکسال پیام داده.

مامان میگه: حتما خانمش بهش گفته که پیام بفرسته تا اگه برخورد من خوب بود، بخواد خودش هم دوباره رابطه رو از سر بگیره.

خودم فکر میکنم همش از سر فضولیه.

اونا میدونند سالگرد پدر همکلاسی برگزار شده و میخوان یه سر و گوشی بجنبونن ببینن اوضاع چجوریه.

کلا اونا علاقه خاصی به سر درآوردن از زندگی مردم دارند. چه اون و چه کپل و  مدیر سابق.

خوشحالم که دیگه ارتباطی با اونا ندارم. 

خوشحالم که اجازه نمیدم آدم هایی که بی دلیل و به میل خودشو ن از زندگیم رفتند بیرون، حالا به میل خودشون بخوان دوباره برگردند توی این زندگی.

من آدمی نیستم که وقتی کسی رو از قلبم بیرون انداختم دوباره بخوام به قلبم راهش بدم.


رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 72 تاريخ : چهارشنبه 23 فروردين 1396 ساعت: 22:05