گاهی از سوراخ سوزن رد میشم، گاهی از در دروازه رد نمیشم.

ساخت وبلاگ

۱_ بعدازظهر مسیری رو از جایی که از سرویس پیاده میشم تا سر کوچه میبایست سوار ماشین های گذری بشم. این مسیر تاکسی خور نیست و باید به همین گذری ها اکتفا کنم. کرایه ی این مسیر هزارتومنه و من هر روز صبح و بعدازظهر این مسیر رو میرم و برمیگردم. امروز بعدازظهر یه ماشین پراید جلو پام ایستاد و من و دو آقای دیگه سوار شدیم. نزدیک محل پیاده شدن یه دوهزارتومنی دادم بهش. آقای کناری هم یه دوتومنی داد. راننده خطاب به آقایون گفت اگر دونفر هستید میبایست هزارتومن دیگه بدید. آقایون نگاهی به یکدیگر انداختند. من گفتم کرایه ی این مسیر هزارتومنه. راننده گفت. اگر من کارم همینه میدونم که هزارو پونصده. گفتم آقا من هر روز دارم این مسیر رو میرم و برمیگردم. آقایون هم که تازه جرات پیداکرده بودند گفتند: بله کرایه هزارتومنه. راننده گفت میخواستین قبل از سوار شدن بپرسید. گفتم وقتی تعرفه همینقدره قرار نیست ما هر روز سوال بپرسیم. جنابعالی که داری بیشتر از حقت برمیداری یه پلاکارد بزن رو ماشینت. رسیدم سر کوچه. مرد یه پونصدی داد و گفت از این به بعد قبل از سوار شدن بپرس. گفتم کلاهبرداری میکنی حداقل اونقدری کلاه برداری کن که به یه دردت بخوره. با این پولا پولدار نمیشی. اومدم پایین و سکه ی پونصدی که دست کثیفش بهش خورده بود رو پرت کردم تو خیابون.

آقایون ترسو، سکوت کرده بودند.

به این میگن مملکت قانونمند. وقتی کله گنده ها اخ*ت*لا*س های میلیاردی میکنند. این بیچاره هم اینجوری دزدی میکنه.

۲- غروب برای کاری رفته بودم داخل شهر. بارون و تاریک شدن هوا مزید علت شده بودند و ترافیک بسیار سنگین بود. مدت زیادی بود به انتظار تاکسی کنار خیابون ایستاده بودم که ماشین پرایدی جلوی پاهام توقف کرد. با ناامیدی مقصد رو گفتم. مسیر پرترافیکی بود. اشاه کرد که سوار بشم. در طول مسیر مسافر دیگه ای قسمتش نشد. از نظر من کرایه ی مسیر در حالت عادی  میبایست بین هزار و هزارو پانصد تومان باشد. در نتیجه یک دوتومنی به آقای راننده دادم. کمی گشت و هزار تومن به من برگرداند.  از اینکه حداقل مبلغ رو دریافت میکرد بسیار خوشحال شدم. گفتم: قابلی نداره و باقی پول بمونه خدمتتون. مرد تشکر کرد و توی اون بارون دقیقا اونجایی که میبایست من رو پیاده کرد.

با کمال میل و رغبت اون هزارتومن اضافه رو دادم و ان شاءالله که نوش جونش باشه. البته با این پولها نه کسی گدا میشه و نه کسی پولدار ولی اینکه آدم ها یاد بگیرند به حق خودشون راضی باشند واقعا مسئله مهمیه.

*****

از این دو مورد یک چیزی دستگیرم شد. اگر سیستم نقل و انتقال شهری به تعداد مناسب بود و صحیح اداره میشد و اینجوری نبود که در ساعات شلوغی و بارون و برف هیچ وسیله نقلیه عمومی در سطح شهر تردد نکنه، اونوقت یکی مثل من مجبور نمیشد با آدمی مثل اون راننده ی بی ادب دهن به دهن بشه و به خاطر پونصدتومن اعصابش رو خورد کنه.  این پونصد تومن اضافه  شاید درظاهر مبلغ چندانی نباشه ولی میشه روزی هزار تومن اضافه در رفت و برگشت و برای خیلی از خانواده ها ماهی سی هزارتومن مبلغ زیادیه.

الهی که همه ی مدیران شهری بی ماشین بشن تا کمی درک کنند چرا این مردم تا یه پولی جمع میکنند میروند و ماشین میخرند. آقایون اول معضل رفت و آمد مردم رو حل کنید.

****

من فهمیدم که آقایون چاق به نسبت آقایون لاغر و همچنین خانم ها، خیلی خیلی جمع و جورتر و بهتر در ماشین مینشینند و کنار اونها نشستن خیلی امن تر از نشستن کنار خانم های چاقه. چون خانم های چاق خودشون رو می اندازند روی شما  و شما عملا  له میشوید. چیزی در حد رب گوجه فرنگی یا کتلت.

****

تابستون نزدیک میشه و باید از این به بعد با ماسک شیمیایی سوار تاکسی بشیم. امان از بوی عرق بعضیا..‌‌...


رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 69 تاريخ : دوشنبه 11 ارديبهشت 1396 ساعت: 15:13