خداروشکر

ساخت وبلاگ

امروز عالی بود.

خدارو صد هزاران بار سپاس.

همکلاسی اومد ترمینال دنبالم و با هم رفتیم نمایشگاه. خیلی خوب بود. دوستان قدیم این صنعت رو دیدم و با بسیاری از دوستان همکلاسی آشنا شدم. 

همکلاسی توی این صنعت با خیلی ها دوست و آشناست و همین باعث میشه نوع برخورد بقیه هم با من فرق کنه. مخصوصا که همه جا منو به عنوان همسرش معرفی میکرد. (همسر واقعا واژه فوق العاده ایه)

دوست سوئیسیِ همکلاسی خیلی باحال بود. از همکلاسی میپرسه: چند ساله باهم زندگی میکنید؟ همکلاسی بهش گفت: بعدا براتون میگم.

حالا قراره فردا براش توضیح بده. من موندم چیو قراره توضیح بده.

هوا طوفانی بود. صبح از خود این شهر محل سکونت تا خود تهران بارون میبارید. بعدازظهر طوفان شد. موقع برگشت حسابی باد و بارون و رعد و برق بود.

اومدم خونه، هوا سرد. رفته بودم رو ویبره.

****

ممنونم از این همه توجهی که به من داری.

ممنونم از اینکه کنارم هستی.

ممنونم از اینکه با محبتت منو سیراب میکنی.

ممنونم که اومدی توی زندگیم.

ممنونم که حواست به من هست.



رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 78 تاريخ : دوشنبه 11 ارديبهشت 1396 ساعت: 15:13