من و کپل

ساخت وبلاگ

همکلاسی امشب به یه مهمانی خیلی خاص و مهم کاری دعوت شده. زنگ زده و در حال صحبت میشنوم که صدای تق و توق میاد. ازش میپرسم که چه کار میکنه؟ میگه داره کفشاشو واکس میزنه.

خنده ام میگیره. این یعنی توی اتاق کارش واکس هم داره. البته ایشون در زمینه لباس پوشیدن بسیار بسیار مرتبه و همیشه لباس هایی مناسب با محیطی که قراره اونجا باشه به تن میکنه و صدالبته که اتو و واکس و ادکلن هرگز فراموش نمیشه. 

حالا کپل جان در حال واکس زدن زنگ زده به من که اگه شب تماسش دیر شد یه وقت من ناراحت نشم. 

بهش میگم تا لباساتو سیاه نکردی، گوشی رو قطع کن و برس به واکس زدنت.

همین مونده که یه خراب کاری بکنه و بندازه گردن من. اونم  که حساس. مهمونی هم حساس. چه شود!!!!

خلاصه، من هم در فکر چی بپوشم برای نمایشگاه و چی کار کنم هستم.

امروز رفته بودم جواب آزمایشی که دکتر برام نوشته بود رو بگیرم و به دکتر نشون بدم. خداروشکر به لحاظ هورمونی مشکلی نداشتم. روبروی مطب یه شیرینی فروشی معروفه که شیرینی های سنتی اینجارو میپزه. یعنی بوی شیرینی بهم خورد نتونستم بی خیال بشم و برا همکلاسی شیرینی نخرم. حالا خوبه خودم هی بهش میگم خودتو لاغر کن. بعد خودم هم براش شیرینی میخرم. آخه کپل جانم شیرینی های اینجا رو خیلی دوست داره. دلم نیومد تا تهران بیام و شیرینی براش نیارم.


رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 82 تاريخ : دوشنبه 11 ارديبهشت 1396 ساعت: 15:13