دیکته

ساخت وبلاگ

به نظرم یکی از جالب ترین کارهای دنیا میتونه دیکته گفتن به یک کلاس اولی باشه.

وقتی هر روز یک حرف جدید یاد میگیرند و میبینی که با همون یک حرف چندتا واژه جدید میتونی بهشون یاد بدی.

دیروز خونه هستی بودم و به خرمالو جون دیکته میگفتم.

حروفی که یاد گرفته شامل: آ-ب-ت-س-د-ر-م-ن-و (او نه و)

حالا جمله هایی که من براش ساختم و خواستم که بنویسه:

آرمان در دست ساتور دارد.

من با دامن در بندر بودم. (میخواستم در ادامه ش بگم: باد دامن من را برد، ولی گفتم بد آموزی داره)

مادرم دندان درد دارد.

سامان در سبد انار دارد و.....

دیروز یادم اومد که چقدر نوشتن و خواندن لذت بخشه و من یادم رفته بود.

و یادم اومد که همیشه دلم میخواست معلم کلاس اولی ها باشم و این مم*ل*ک*ت لعنتی این اجازه رو بهم نداد.

از بازی جمله سازی خوشم میاد. لذت بخشه.

آهای مامانا از این موقعیت که دارید استفاده کنید. آدم با بچه ها دوباره برمیگرده به دوران کودکی و بعد دوباره با بزرگ شدن اونا، بزرگ میشه.

پ.ن. راستی من همیشه عاشق واژه دیکته بودم دوران ما از این واژه استفاده میشد. بعدها با هجوم دوباره اعراب، واژه املاء جایگزین دیکته شد. ولی امروزه میبینم که خیلی ها دوباره برگشتند به همون دیکته. هوررررراااااا

رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : دیکته کلاس اول,دیکته,دیکته شب کلاس اول گاج, نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 100 تاريخ : پنجشنبه 18 آذر 1395 ساعت: 10:44