یه شب سیاه

ساخت وبلاگ

موضوع خواستگار خانم مسئول فنی منتفی شد. 

آقا ی داماد بسیار مشکوک، بسیار ضد و نقیضگو، بسیار مخفی کار و بسیار متوقع بودند.

یاد حرف پدر خدابیامرز افتادم. با اینکه پدر خودش توی سن سی و هفت سالگی ازدواج کرده بود( البته به این دلیل که سال ها ایران نبود و با عقاید خاصی که داشت دوست نداشت زمانی که خارج از ایران هست ازدواج کنه) با این حال همیشه میگفت: مردی که بالای چهل سالگی بخواد ازدواج کنه و تا اون سن ازدواج نکرده باشه، قابل اعتماد نیست و یه مشکلی داره.

نمیخوام این حرف پدر رو به همه بسط بدم چون به هر حال سن ازدواج خیلی بالا رفته، اما توی سال های اخیر و با بررسی خواستگاران بالای چهل سالم به این نتیجه رسیدم که پدر تا حدود زیادی حق داشتند.

مرد مجرد بالای چهل سال، یا آدمیه بسیار وابسته و ضعیف. 

یا موجودی شکست خورده و سرخورده.

یا شکاک و بدبین و بداخلاق.

یا به لحاظ اخلاقی خوشگذران و بی قید و بند.

یا دارای مشکلات جسمی و روحی فراوان.

و یا تنبل و از زیر بار مسئولیت فرار کن.

باور کنید من قصد توهین به آقایون رو ندارم ولی خدایی اگه مردی باشه که مشکل حادی نداشته باشه، اصلا مگه خانم ها میذارن تا چهل سالگی مجرد بمونه. اصلا همه ی فک و فامیل بسیج میشن که بهش زن بدن. والله به خدا.

اما خدایی دلم برای خانم همکار سوخت. دختریه که از هر لحاظ خوبه. مستقل، کوشا، باهوش، مهربون، خونواده دوست و اهل زندگی.

نمیفهمم چرا مردها چنین دخترهایی رو نمیبینند. 

****

دلم هوای تازه میخواهد

دلم به فکر کوچ پرستوهاست.

که بگذرم از این دیارِ بی رویا.

دلم گرفته از این کوچه های تکراری

از این همه خشم و قصاوت و بی رحمی

از این همه گرد و غبارِ بیزاری.

دلم هوای سفر به سر دارد

هوای رهایی

هوای آزادی

هوای باتو بودن، با تو پیوستن

 بیقراری و بی تابی و دل بستن

هوای سفر، سفر به آغوشت

به بوییدن خرمن مویت

به آن نگاه مست و مدهوشت

هوای گذشتن.

دویدن.

رسیدن. 

که در هجوم نفس های تو 

هوای تازه بلعیدن

دلم هوای تازه میخواهد......


رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 82 تاريخ : دوشنبه 11 ارديبهشت 1396 ساعت: 15:13