صبح جمعه

ساخت وبلاگ

 برنامه تغییر کرد. میرم تهران تا بریم خونه ی یه دوست مشترک. دوستی که خیلی برامون عزیز و قابل احترامه.

****

من یه جورایی آدم خود درگیری هستم. 

وقتی میخوام اولین بار جایی برم یا کسی رو ملاقات کنم نوع لباسی که میپوشم خیلی برام مهمه. اصلا دوست ندارم توی محیطی ظاهر بشم که احساس کنم خیلی متفاوت از بقیه هستم و توی چشم.

این دوست عزیز از همکاران قدیم و دوستان همکلاسیه که برای من هم خیلی قابل احترامه. من تا حالا با خانمش روبرو نشدم و نمیدونم چه تیپ شخصیتی داره. خودش پسری کم سن و سال و مهربون و مذهبیه. 

خیلی برام سخت بود که لباس هایی بپوشم که هم خودم باشم و هم به عقاید اونها احترام بذارم و هم همکلاسی خوشش بیاد.

دو روزِ درگیرم و هر وقت خواستم باهمکلاسی  در موردش صحبت کنم فرصت نداشته یا موضوع رو  خیلی جدی نگرفته . امروز صبح در آخرین لحظه خواستم باهاش صحبت کنم ببینم اون چی میپوشه ولی دیر جواب داد. من هم همون لباس هایی رو که دوست نداشتم پوشیدم تا قورباغه درونم رو قورت بدم.

بعدا پیام داد تا ببینه چه کاری داشتم. گفتم مهم نیست و دیگه حل شد. پرسید که قهر کردم؟ گفتم نه ولی ناراحتم. 

میگه تو همیشه خوشتیپی نگران نباش.

ته دلم بیشتر حرصم در اومد.

من دوست داشتم باهاش مشورت کنم. اون با خیال راحت گذاشته بود به عهده خودم. احساس کردم بودن و نبودنش در این شرایط زندگیم هیچ تاثیری نداشته.

من زیادی رمانتیکم.

میترسم آخرش بشه مثل برادرجان که به خانمش با خیال راحت در شرایطی که وجودش لازمه  برام، میگه: خواهر من یه پا مردِ . به من نیازی نداره!!!!!

یکی از توهماتم در مورد دو نفره زندگی کردن از بین رفت.

خوبه آدم خیالاتش رو دور بریزه و با واقعیات مواجه بشه.

*****

الان توی ماشین هستم. با قطار نیومدم چون ساعت های حرکتش با برنامه ی من جور نبود.

*****

نتایج تایید صلاحیت کاندیداها اومد. خدایا این مردم رو از نادانی و دروغ و دسیسه و دشمنان در امان نگه دار.

رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 76 تاريخ : دوشنبه 11 ارديبهشت 1396 ساعت: 15:13