نارنگی و گلابی

ساخت وبلاگ

حالم بسیار بسیار خراب است و در این وضعیت دوستان از گل بهترم دائما جویای احوالم هستند. هستی و همسرش، فرزانه جان و همکلاسی.

غروب همکلاسی به شماره مخصوصش زنگ زده بود و در حال صحبت بود که همسر هستی به شماره عمومی ام زنگ زد . من هم همزمان با دو گوشی تلفن  مشغول صحبت شدم:

همکلاسی: کیه؟

من: آقای م.

آقای م: سلام رافائل خانم. من داروهاتون رو گرفتم چیز دیگه ای نیاز ندارید سر راه براتون بخرم؟

من: نه دستتون درد نکنه. همه چیز خونه هست. ببخشید افتادید تو زحمت.

همکلاسی: بگو حالا که داره زحمت میکشه برات لیمو شیرین بخره.

آقای م: پرتقال بخرم براتون؟

من: نه ممنون الان پرتقال آبگیری پیدا نمیشه. این تامسونها هم جالب نیستند.

همکلاسی: لیمو شیرین. بگو لیمو شیرین بخره.

آقای م: نارنگی هم خوبه ها. نارنگی بخرم؟

من: نه دستتون درد نکنه. سرفه میکنم حالمو بدتر میکنه. خونه لیموشیرین دارم.

همکلاسی: م جان آخه برای آدمی که سرماخورده نارنگی میخرند؟ تو برای اونی که برون روی داره، گلابی میخری؟ خوب همین کارهارو میکنید که اسم ما ترکا بد در رفته دیگه.

من در حالیکه به سختی جلوی خنده های سرفه آلودم رو گرفته ام: ممنون آقای م. همون داروهارو به من برسونید ممنون میشم.

گوشی را قطع میکنم و به همکلاسی میگم: اینا چیه که هی پشت سر هم میگی. خوب بده این حرفا. بنده خدا کلی تو زحمت افتاده. در همین حین آقای م میرسد پشت در خانه. در را که باز میکنم گوشی را به اصرار همکلاسی به آقای م میدهم. نمیدانم ترکی چه میگویند فقط صحبت های آقای م را میفهمم که به همکلاسی تعارف میکند که به خانه شان برود. داروها و گوشی را میگیرم و برمیگردم داخل خانه. 

همکلاسی میگوید : خارجی حرف زدیم تو نفهمیدی.

میگویم: حرفهای تو را که نشنیدم ولی حرفهای آقای م را فهمیدم. اگه راست میگی میخواستی همونی که در مورد نارنگی گفتی بهش بگی. میخندد و میگوید: طفلک دستش درد نکنه کلی زحمت کشیده. من چی بهش بگم. ای کاش میگفتی هستی باهات میومد میرفتید دکتر.( از صبح سی بار گفته برو دکتر)

من: هستی هزارتا کار داره.  اگه راست میگی خودت بیا.

همکلاسی: بیام؟؟؟

من: نه.........

رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نارنگی گلابی, نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 89 تاريخ : پنجشنبه 18 آذر 1395 ساعت: 10:45