لحظه های امشبم

ساخت وبلاگ

آقا عشق یعنی یه موجودی که در زمینه ی آشپزی بسیار بسیار تنبل تشریف داره، برا خاطر شکموترین معشوق دنیا، خسته و کوفته یکی از سخت ترین کیک ها رو بپزه تا اون شکمو رو خوشحال کنه! ( الان نمیدونم چرا یاد کپل مدرسه ی موشها و شلمان افتادم. کپلش که درسته ولی شلمان مرد بود نه زن)

****

نَگین از الان چرا برا جمعه کیک پختی، فردا یه عالمه کار دارم فرصت نمیشه دیگه به کیک پختن برسم.

****

رفته بودم میوه فروشی محل تا سیب بخرم. در مورد طعم و بافت سیب پرسیدم، جوانک میوه فروش گفت: خیلی خوشمزه است. زیاد هم سفت نیست. بخورید ببینید خوشتون میاد. گفتم: نیازی نیست. برای کیک میخوام.

جوانک گفت: میخواید باهاش کیک بپزید. ایول. خانم من که فقط پودر کیک آماده میگیره و کیک میپزه منم اصلا دوست ندارم. حالا کیک شما چجوریه؟

براش شرح دادم. گفت: تو رو خدا نگید. دهنم آب افتاد.

گفتم: دستورش رو مینویسم و برات میارم. بده خانمت بپزه.

کلی تشکر کرد.

****

همیشه از اینکه توی محیط کاری کسی نبود تا چیزی یادم بده، ناراحت بودم. این روزها کسی اومده کارخونه که سی سال تجربه در زمینه تحقیق و توسعه و طراحی فرمول داره و من با لذتی وصف ناپذیر و ولعی سیری ناپذیر از لحظه های  بودن در کنار چنین آدمی استفاده میکنم. خداکنه این همنشینی طولانی تر بشه. البته اگر به صلاح ایشون هم هست. چون شان و مرتبه ی ایشون خیلی بالاتر از کار کردن در کارخونه ی ما هست. اگر واقعا اونچه که میخواد در این شرکت براش محیا میشه خداوند بودن در کنارش رو قسمت من بکنه. وگرنه که هرچه که به صلاحشه همون بشه.

فردا روز مهمی برای این شخصه. لطفا براش دعا کنید. آدمی که بسیار بسیار علمیه ولی ساده و بودن درجوار جماعت صنعتگر روباه صفت اجتماع و کار کردن به عنوان یک تولیدکننده بسیار 

بسیار براش سخته!

لطفا دعا کنید که فردا بتونه تصمیم درستی بگیره. 

رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : امشبم, نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 112 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 15:29