با بعضی موسیقی ها باید جرعه جرعه زندگی کرد.

ساخت وبلاگ

اول از هر حرفی و سخنی، یک سوال.

من میدونم که نوشتنم شیوه درستی نیست و با گویشی عامیانه مینویسم. درحالی که اصول نگارش رو رعایت نمیکنم. مثلا به جای را مینویسم:رو یا به جای میدانم، مینویسم: میدونم. که خوب اینها اشتباه هستند. بیشتر برای صمیمانه تر بودن و راحت تر بودن به این روش مینویسم ولی آیا این کار درسته؟ آیا به ادبیات ما خدشه وارد نمیشه؟ آیا این نحوه نگارش در سالهای آتی باعث نمیشه شیوه نگارش و ادبیات اصیل فارسی زیر سوال بره؟ مدتی هست که به این موضوع فکر میکنم. نظر شما چیه؟ شما دوست دارید من چجوری بنویسم؟ لطفا نظر خودتون رو برام بنویسید. ممنون.

****

وقتی خوشحالی و وقتی در جمع قرار داری، انگار خدا دنیا رو برای تو ساخته. برای اینکه لذت ببری و زندگی کنی و شاد باشی.

پنجشنبه و جمعه من دو تا فیلم دیدم.

 اولی : نزدیک تر

فیلمی اجتماعی. با بازی های خوب. اما داستانی غیر واقعی از طبقه ای که قابل درک برای من نیستند.

یک خانواده شهرستانی که معلوم نیست مرفه هستند یا معمولی. یک دختر با روابط آزاد و زندگی در اروپا و یک بارداری ناخواسته و پسر عمویی دکتر که حاضره با دختر ازدواج کنه و بچه نیمه فرانسوی دختر رو بزرگ کنه.

یک پسر که تا سه سال قبل معتاد تزریقی بوده و ناگهان با بریدن از خونواده و ترک اعتیاد تونسته دل یه دختر معمار از خونواده ای خوب رو به دست بیاره با پنهان کردن گذشته. و دختر بعد از فهمیدن ماجرا هیچ چیز (اعتیاد، خانواده ی پریشان، بی پولی و...) براش اهمیت نداره جز دروغی که شنیده.

یه برادر که حاضره برای رسیدن به خوشی خودش فرزندش رو بفرسته اونور دنیا و فرزندی که دوست نداره بره فرنگ.

یه مادر که فقط نگران و دلتنگه.

به نظر من اینجور فیلم ها مخلوطی از رویاهای یک نسل خیالپرداز و در آرزوی فرهنگ غربیه. رویای انسان هایی که واقعیت ها رو فراموش کردند و در خواب و خیال های رمانتیک شانزده ساله ها غوطه ورند. 

فیلم دوم: بارکد

خوشم نیومد. تخیلی. جوان پسند(فکر کنم خیلی پیر شدم) تقلیدی نه چندان عالی از فیلم های آم*ریک*ایی.  اصلا از شیوه تعریف داستان که مثلا میخواست از آخر بره به اول خوشم نیومد. خواسته بود شیوه ای جدید برای تعریف قصه خلق کنه ولی به نظر من نحوه تعریف داستان افتضاح بود. فقط نمایش پسرکان و دخترکان ژیگول چشم آبی و شیک. ته قصه، خندیدم. اینم یه رویاپردازی پسرانه.

فیلم اولی شبیه رویاهای تخیلی دخترکان نوجوان و فیلم دوم تخیلات رویاپردازانه پسرکان  پرهیجان.


به این نتیجه رسیدم که خیلی خیلی بدسلیقه و سخت سلیقه شدم. فیلم سومی هم خریدم که هنوز ندیدم. امیدوارم این یکی دیگه قابل تعریف  و تحسین کردن باشه.

*****

عاشق آهنگ ترانه  stolen car هستم.

دارم باهاش غرق میشم.

رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 85 تاريخ : چهارشنبه 22 دی 1395 ساعت: 10:15