شمال آمدن یعنی پول خرج کردن به شکل مداوم. اصلا هرجا میرم و هرچی میبینم میگم عه این همونه که دنبالش بودم. انگار تو شهری که هستم هیچی پیدا نمیشه. البته باید بگم واقعا هم چیزای درست و حشابی با قیمتهای مناسب اونجا نیست.
دلتون میاد اینجا، ولایت پدری، وقتی تو خیابوناش قدم میزنم روحم شاد میشه.
فردا برادرزاده جان میاد اینجا خونه مامان. دلم براش یه ریزه شده. قندک جانم. بهش گفتم برام یه نقاشی بکشه تا بهش جایزه بدم. وروجکی شده برا خودش.
اینجا که هستم زیاد فرصت نمیشه چیزی بنویسم. کوتاهی مرا بپذیرید.
برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 104