سلام. صبح بخیر.
خدایا سپاسگزارم که یک روز دیگه فرصت دیدن روز و دنیا و تمام زیبایی هاشو به من دادی.
سپاسگزارم که توان دادی تا صبح زود بیدار بشم و بیام سر کار.
سپاسگزارم که کاری دارم و درامدی و محتاج دیگران نیستم.
سپاسگزارم که قانع بودن رو به من آموختی و آدمی نیستم که برای مال دنیا حرص بخورم و روزهای عمرم رو با اعصاب خوردی پشت سر بگذارم.
خدایا سپاسگزارم برای خانواده خوب و سالمی که دارم.
سپاسگزارم برای دوستای مهربون و انسانی که به من دادی و سپاسگزارم که این قدرت رو بهم دادی که بتونم آدم های منفی و حسود رو از زندگیم بیرون کنم.
*****
همکلاسی میگه:
آستین منو بافتی؟(اینو با آهنگ عمو زنجیرباف گفت)
میگم: آره. بافتم و شکافتم.
میگه: چرا؟
میگم: خوب دوسانت بلندترشده بود.
میگه: پس کی تموم میشه؟
میگم: به امید خدا توی این هفته تموم میشه بعد میدم ماشین برات بیاره تهران
میگه: نخیر. تموم شد میگی که خودم بیام بگیرمش.
(بچه پررو خودش خودش رو دعوت میکنه)
*****
برای سنجد شیرینی کشمشی گذاشتم. چنان هیجان زده شده بود که بیا و ببین.
*****
یادم رفته بود کرایه خونه رو بدم. دیروز ناگهان یادم افتاد. رفتم مغازه صاحبخونه و در حالی که کارت میکشیدم با لحنی طلب کار گفتم:
اگه من نیام، شما هم نباید یه سراغی از من بگیرید؟ بابا شاید من مردم.
شماره تلفنم رو دادم به منشی صاحبخونه و گفتم: هروقت دیدی یکم ماه من نیومدم یه زنگی به من بزن. گاهی تاریخ و روزهارو فراموش میکنم.
چنین مستاجر پررویی هستم من.
رافائل تنها...برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 77