سلام. صبح پنجشنبه تان به خیر و سلامتی و شادی.
این هفته سومین پنجشنبه ایه که میام سر کار.
یه خستگی خاصی در روح و جانم خونه کرده.
دیروز روز مهمی بود. میخواستم براتون از سوم خرداد و آزادسازی خرمشهر بنویسم ولی فرصت نشد. اگر ان شاءالله زنده بودم و عمری باقی بود، سال آینده مینویسم.
کارهامون اونقدر زیاد شده که فرصتی برای خودم ندارم. به لحاظ جسمی هم حسابی خسته و کلافه میشم. از نظر روحی هم برخی همکاران روی اعصابم هستند. خلاصه که همه چیز به هم پیچیده. خدا بهم صبر بده.
دیروز قرار بود برادر جان بیاد خونه ی من. تا ساعت نه و نیم منتظرم شدم و نیامد. زنگ زد و گفت امروز میاد. برنامه ی سینما رفتنم با فرزانه کنسل شد.
چند روزه که فکرهای بی خودی اومده توی کله م و کلافه ام کرده. از دست خودم ناراحتم. بدترین وضعیت روحیم هم مربوط به زمان هاییه که از خودم ناراحت هستم.
پس کی میشه که این روزها تموم بشن؟؟؟؟؟؟؟
برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 93