عاشقانه های بارانی

ساخت وبلاگ

همکلاسی زنگ زده و با هم در مورد کامنت های دنیای مجازی صحبت میکنیم. بهم میگه: چرا اینقدر برا تو از این پیغام ها میذارن؟ میگم: برا هستی هم تو دایرکت اینس*تا گرام پیام میفرستند تازه پیغام های لین*کداین و ندیدی. میگه اونجا هم برات از این پیغام های آشنایی میفرستند. میگم: آره.

با اخم میگه: به به. چشمم روشن.  اصلا چه معنی میده تو اینقدر تو دنیای مجازی باشی؟ خودمو لوس میکنم براش و میگم: عه. اینجوری نگو. تو پیشی مهربون منی. با اخم میگه: اصلا چه معنی میده تو تل*گرام و اینس*تاگرام و لین*کد این داشته باشی.

میگم: خوب چی میشه مگه؟ میگه: صحبت با مردای غریبه، سوء استفاده؟

میگم: کی؟ من؟ تو اگه همه ی دنیا رو بگردی از من وفادارتر پیدا نمیکنی.

میگه؛ شوخی کردم .حرفای منو باور کردی؟

میگم: حرفی نزدی که باور بکنم یا نه. تو پیشی مهربون منی. ولی میدونم از اون شبکه های اجتماعی خوشت نمیاد. منم به خاطر تو جواب هیچکدوم از اون آدم ها رو نمیدم. انگار نه انگار که وجود دارند. 

اما من منتظرم رابطمون رسمی بشه تا عکستو بذارم بالای پیجم و بنویسم من عاشقانه با این آقای کپل ازدواج کردم و کسی حق نداره برام پیغام بفرسته.

میگه: آهان. خوبه.

****

پسرک حسود من، حسودی کردناش هم شیرینه


رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 99 تاريخ : پنجشنبه 21 بهمن 1395 ساعت: 15:58