من و مادر

ساخت وبلاگ

خدایا سپاسگزارم برای این حال خوب. این هوای خوب. این روزای اسفند ماه که عاشقشونم. ای کاش همیشه یا اردیبهشت بود و یا اسفند. جالبه که من یک ماه بعد از اردیبهشت و همکلاسی یک ماه قبل از اسفند به دنیا اومده. انگار یه حسی داشتیم برا این ماه ها. هرچند هیچکدوممون توی این دو ماه دوست داشتنی دنیا نیومدیم.

*****

مادر برام پیام فرستاده که با آدم های منفی نشست و برخاست نکنید تا روحتون ضعیف و بیمار و منفی نشه.

دارم به مکالمات این چند وقت اخیرمون فکر میکنم. به تمام انرژی های منفی که بهم انتقال میده. به اینکه هیچ وقت از هیچ چیزی راضی نیست و همیشه در حال غر زدنه. به اینکه بیشتر از همه ی اطرافیانم این اونه که منفیه. همین چند لحظه قبل طوری صحبت میکرد انگار بزرگترین مصیبت بهش واقع شده درحالیکه فقط سیم جاروبرقی قطع شده بوده و تعمیرکار درستش کرده.

حالا دارم به پیامش فکر میکنم. یعنی برای  خاطر تمام انرژیهای منفیش من باید ازش دوری کنم؟ کی میتونه از مادرش دوری کنه؟

با خودم میگم بی خیال. مادرت  پیر شده و بیماری و تنهایی توی این سالها باعث شده افسرده بشه و درنتیجه، تلخ. 

با خودم میگم بیخیالِ حالا، تو باید مادری رو به خاطر بیاری که وقتی بچه بودی همه بهت به خاطر داشتنش غبطه میخوردند.

با خودم میگم حواست باشه، زحمتهاش، فداکاریهاش، شب بیداری هاش، خستگیهاش و ..... رو هیچوقت نباید فراموش کنی.

هیچوقت نباید نگرانیهاش، توجه هاش و مهربونیهاش یادت بره .

حتی اگه تلخ شده باشه، حتی اگه با حرفاش تو رو برنجونه، حتی اگه همش منفی بافی کنه. حتی اگه دائم تخریبت کنه.

اما تو نباید یادت بره.......

*****

مادربزرگم منبع انرژی مثبت بود. همیشه راضی و خوشحال. لذت میبردی براش کادو میخریدی. کلی ذوق میکرد. اگه براش روسری میبردی فورا سرش میکرد. اگه کفش میبردی با لذت پاش میکرد. پارچه رو که نگو. فورا میداد براش بدوزند. از همه چیز راضی بود. توی روستا زندگی میکرد ولی شاد بود. چون راضی بود. به همونی که داشت راضی بود. مادربزرگم هیچ وقت از هیچی شکایت نمیکرد. نه از تنهایی، نه از دوری، نه از بیماری. مادربزرگم ماه بود. یه فرشته روی زمین بود که پشت سر هیچ کس حرف نمیزد. از هیچ کسی هیچ توقعی نداشت. عاشق جشن و عروسی و مهمونی بود.

مادرم که دخترش باشه، صد و هشتاد درجه باهاش فرق داره. مادرم ته تغاریشون بوده و گاهی حس میکنم با وجود استقلال شخصیتیش و اینکه میخواد همیشه قدرتمند باشه، اما ذاتا کمی لوسه و همین باعث میشه سطح انتظاراتش از اطرافیانش(کسانی که دوستشون داره) بالاتر از حد معمول باشه و این موضوع زندگی رو براش سخت تر کرده.

پ.ن. خدایا مادر منو برام حفظ کن و دلش رو شاد کن و مادر همه ی دوستانم رو در پناه خودت نگه دار.

رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 79 تاريخ : شنبه 14 اسفند 1395 ساعت: 0:42