خونه مون

ساخت وبلاگ

جمعه شب وقتی از ماشین پیاده شدم. همکلاسی دوتا ساک دستی داد بهم . پرسیدم اینا چیه؟ گفت وسایلت. کتاب و دستگاه بخوری (مدل جیبی) که سفارش داده بودی و سوغاتی های شمالت.

وقتی قبل از خواب رفتم سراغ ساک دستی ها حسابی غافلگیر شدم.

علاوه بر تیشرت و شلوار تو خونه ای که برام خریده بود. یه سک دستی بود که توش یکسری وسایل ریز آشپزخونه بود. از جمله یه سینی یک نفره، یه آبمرکبات گیری دستی خیلی جالب، یک جای ملاقه ی رو کابینتی و ... فکر کردم اینارو اشتباه بهم داده. زنگ زدم و گفتم یکی از ساک دستیا اشتباهیه. گفت کدوم. گفتم همینی که آبمرکبات گیری داره. گفت: اشتباه نیستن. برا خودمون خریدم. 

این برا خودمون گفتن و خونه ی خودمون گفتن هاش حس خوبی بهم میده.

کپل جانم یه ایرادی داره. زیادی کمالگراست. وقتی میخواد خرید بکنه همیشه دنبال بهترین و گرون ترین هاست.

میدونم یکی از دلایلش برا دست دست کردنهاش اینه که میخواد پیش خونواده من کم نیاره. چه میشود کرد. صبر میکنیم!!!!!

****

نصاب م*اه*وا*ره خونه است و در حال نصب آنتن و تنظیم کانالهاست. 

آقای میم برا خرید مفتول رفته بیرون و من با این آقا تنها هستم‌.

درب خونه رو چهارطاق باز گذاشتم تا آقای میم برگرده.

از این پسرک نصاب خوشم نیومده. زیادی حرف میزنه و پرروئه.

****

آقا یک هفته است که ما دنبال این نصاب و اون نصاب هستیم و ازشون وقت میگیریم. اینا از دکترا سرشون شلوغ تره.

امروز به هستی میگم نصاب هم نشدیم!

****

پرنسا جون کامنتهات یه دنیا انرژی به من میده رفیق.

رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 125 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 15:29